فرار مغزها و آسیب‌های آن

0

Image: @Microsoft Bing

پوهنیار سید مصطفی سعیدی

استاد دانشگاه

مقدمه: درجوامع بشری از دیرباز بنابر عوامل متعدد چون جنگ‌ها، بی‌عدالتی‌ها، حق‌تلفی‌ها، جنایت و ظلم و تجاوز باعث مهاجرت و آواره شدن انسان‌ها و شهروندان آن جوامع گردیده است. که یکی از این مباحث، فرار مغزها یا آواره شدن متخصصان و کارشناسان و یا هم روشنفکران می‌باشد. زمانیکه بحران‌های سیاسی- امنیتی و فضای رعب و اختناق در جوامع سایه افگند و زمینه‌ی زیست و زنده‌گی حتی برای شهروندان عادی سخت‌تر و تنگ‌تر گردید، افراد آگاه و دانشمند و چیز فهم بیشتر از همه احساس ترس و دلهره داشته و با تجربه‌ی تلخ که از یک سده‌ی پسین تاریخ پراز ماجرا و اختناق دارند، و هر آن صفحات تاریخ که گواه در توپ بستن‌ها، قین و فانه کردن‌ها، ناخن کشیدن‌ها، در گورهای دسته‌جمعی زیر خاک‌کردن‌ها، دارزدن‌ها، در پولی‌گون‌ها زنده به گورکردن‌ها، چشم کشیدن‌ها و… جنایت هولناک یاد هر انسان دانا، آگاه، متعهد و روشن‌ضمیر میاید، آواره‌گی را به بودن در سرزمینش ترجیح می‌دهد.

اما فرار مغزها بعضاً به صورت مهاجرت آگاهانه نیز صورت می‌گیرد که هدف انتخاب زنده‌گی راحت‌تر و بهره‌مند شدن از دانش و تخصص جوامع پیشرفته و به کمال رسیده می‌باشد.

در این مقاله با یاری‌گیری از منابع معتبر، به چند و چون و آسیب‌های فرار مغزها به واکاوی و کندوکاو می‌پردازیم.

فرار مغزها چیست؟

هر پدیده‌ی تعریفی دارد تا چیستی و چونی آن را با یک سری از معیارها و قاعده‌ها، سنجش کرده بتوانیم. نهادها مختلف و سازمان‌های مطرح و نیز اندیشمندان حوزه‌های مختلف فکری- پژوهشی برای پدیده‌ی فرار مغزها تعریف‌های بیان نموده اند.

تعریف فرار مغزها:

در سایت (https://www.heyvafamily.com/  فیلیا “تخصصی‌ترین سایت مشاوره روان شناسی”)  ذیل تعریف فرار مغزها چنین نگاشته شده است: “اصطلاح فرار مغزها عبارت است از مهاجرت نیروهای متخصص و ماهر که جامعه به علم، دانش، تخصص  و مهارت‌های فنی آنها نیاز دارد ولی این نیروها به دلایل مختلف مهاجرت دایمی به کشورهای دیگر را ترجیح می دهند . بنابراین فرار مغزها نوعی مهاجرت محسوب می شود ولی این مهاجرت ویژه‌گی‌ها و خصوصیات خاصی دارد که در آن فرار مغزها صورت می گیرد . فرار مغزها موقعی اتفاق می‌افتد که مهاجرت در بین دانشمندان، متخصصان و صاحبان مهارت که جامعه به تخصص و مهارت آن ها نیاز دارد . طبق این تعریف مهاجرت نیروهایی که جامعه به تخصص و مهارت آنها نیاز ندارد فرار مغزها گفته نمی‌شود و صرفاً مهاجرت گفته می‌شود . در تعریف دیگر می‌توان گفت فرار مغزها فرار سرمایه های انسانی است بنابراین منابع انسانی مانند دانشمندان، مهندسان، متخصصان، نیروهای کارآمد و منابع سازمانی و نهادی به عنوان سرمایه‌های انسانی تلقی می‌شوند و فرار این نیروها باعث می‌شود که جامعه از علم، تخصص و مهارت‌های فنی آنها محروم شود”.

بنابر این تعریف، در شرایط امروزی افغانستان که تمامی مهاجرت‌ها از اثر وضعیت ناگوار و ناامنی و بیکاری و ظلم صورت گرفت و کشور و نهادها به دانش و تخصص و مهارت‌های کسانیکه در بیست سال گذشته جز سرمایه‌ی ملی- بشری و نیروی کاری متخصص پنداشته می‌شوند، مجبور به ترک کشور شدن در زمره‌ی فرارمغزها قرار می‌گیرد که آسیب‌های کلان هم به مهاجرانی که دارای تخصص یا مهارت اند و هم برای کشور ما که فاقد نیروی کارا و متخصص گردید، در پی خواهد داشت. که جبران کردن آن زمان‌گیر و حتی جبران ناپذیر خواهد بود.

در تعریفی که در “ویکی پدیا؛ دانش‌نامه‌ی آزاد” در مورد فرار مغزها چنین آمده است:

“به پدیده مهاجرت گسترده تحصیل‌کرده‌گان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، اصطلاحاً فرار مغزها گفته می‌شود، که معمولاً به خاطر کمبود موقعیت‌های شغلی، درگیری‌های سیاسی و نظامی و خطرات جانی رخ می‌دهد”.

در این تعریف دیده می‌شود که کمبود موقعیت‌های شغلی در کشور مربوطه و نیز درگیرهای سیاسی و نظامی که باعث خطرات جانی به اندیشمندان متوجه می‌باشد، نیز اشاره شده است. که در شرایط کنونی افغانستان هر سه مورد صدق می‌کند. هم وضعیت سیاسی کشور آشفته است، هم درگیری‌های نظامی ادامه دارد و خطرات جانی کاملاً هر صاحب درک و درد را تهدید می‌کند، که در نتیجه باعث مهاجرت آن هم نوع فرار مغزها می‌گردد.

سازمان علمی- فرهنگی ملل متحد “یونسکو” فرار مغزها را نوعی مهاجرت ناهنجار مبادله‌ی علمی بین کشورها تعبیر کرده است. 

از دید یونسکو فرار مغزها مهاجرت ناهنجار است که شاید از اثر مبادله‌ی علمی گاهی صورت گیرد، اما در کشورهای در حال جنگ این معادله کاملن یک طرفه بوده و به جز فرار و مهاجرت نخبه‌گان، ورود متخصصان در آن کشورها کمتر متصور است.

فرار مغزها نوعی مهاجرت آگاهانه به دلیل دسترسی افراد متخصص به اطلاعات بیشتر است فرار مغزها علاوه بر مهاجرت نخبگان و متخصصان نوعی اجبار در مهاجرت این گروه نیز هست . یونسکو فرار مغزها را به عنوان شکل ناهنجار مبادله علمی بین کشورها تعریف کرده است که با جریان یک طرفه به سود کشورهای توسعه یافته مشخص می شود . تاریخچه مربوط به فرار مغزها برای اولین بار در اوایل دهه 1960 میلادی در فرانسه مطرح شد. واژه مهاجرت نخبه‌گان به خارج از کشور که درست پس از جنگ جهانی دوم یعنی زمانی که کشورهای غربی بازسازی ویرانه‌های ناشی از جنگ جهانی را آغاز کرد و در فرآیند صنعتی شدن خود به جذب نخبگان و متخصصین از کشورهای جهان سوم پرداختند . در فرار مغزها تعدادی از دانشمندان، مخترعان، مبتکران، تکنسین ها ، مهندسان و پزشکان که سرمایه‌های انسانی محسوب می شوند که به دلایل گوناگون اجتماعی، اقتصادی ،علمی و تخصصی مجبور به ترک وطن خود شده و در نتیجه یک تعداد زیاد شدن آواره می‌گردند.

با درنظرداشت مورد فوق دیده می‌شود که در سه ماه پسین و با سقوط جمهوریت و تسلط طالبان به کشور، که در پی آن موجی از افغان‌های متخصص و دانش‌آموخته مجبور به ترک وطن شدند در حقیقت شامل بحث فرار مغزها می‌گردد. اما در طول زمان و سال‌های پسین در سطح کشورهای جهان سوم بحث مهاجرت نخبه‌گان، کاملن مشهود بوده است. به نقل از سایت (https://www.heyvafamily.com/  فیلیا “تخصصی‌ترین سایت مشاوره روان شناسی) چنین گزارش شده است:

” موضوع مهاجرت نخبه‌گان پدیده‌ی جدیدی نیست و در سراسر جهان وجود دارد و تا زمانی که این پدیده شکل منطقی و طبیعی داشته باشد و تابع عرضه و تقاضا باشد مشکلی به وجود نمی آورد اما به تدریج پیشرفت سریع برخی از کشورهای توسعه یافته از یک سو و عقب ماندگی بسیاری دیگر از کشورها و فراهم شدن شرایط زندگی بهتر از ابعاد گوناگون مانند پیشرفت علم و فراهم شدن زمینه تحقیق و پژوهش و شرایط اقتصادی و رفاهی بهتر از سوی دیگر باعث می شود افراد متخصص و ماهر به این کشورها مهاجرت کنند که این یک معضل اجتماعی و عدم تعادل نیروهای انسان در کشورها را به وجود می‌آورد”.

گرچند این امر تاجایی طبیعی پنداشته می‌شود اما برای کشورهای جهان سوم؛ کشورهای پس از جنگ یا در حال جنگ که با مشکلات فراوان چند تن نخبه و متخصص و افراد کاردان و با مهارت تربیه می‌شوند، خیلی نامناسب و خطرناک است که با موجی از ناامنی‌ها و تداوم جنگ و نبود زمینه‌ی کار و نیز جو و فضای سیاسی حاکم که فضای رعب و اختناق را ببار میاورد، همه دست به مهاجرت می‌زنند و نیروی انسانی متخصص و کارآگاه برای کشور باقی نمی‌ماند و تا زمانیکه این خلا پر گردد، زمان زیاد و هزینه‌ی کلان نیاز است.

نتیجه‌گیری:

بحث فرارمغزها یک موضوع مهم و اساسی است و در اکثر کشورها به ویژه‌ کشورهای عقب مانده در حال جنگ و نزاع که فرصت‌های کاری و شغلی کمتر وجود دارد و نیز تهدیدات سیاسی و نظامی در برابر نسل متخصص و تحصیل‌کرده وجود داشته باشد، این مورد جدی صورت می‌گیرد.

در افغانستان در سه ماه پسین تعداد زیادی از نخبه‌گان، استادان، متخصصان، کارشناسان، هنرمندان و نویسنده‌گان که از جمله دستاوردهای بیست سال پسین شمرده می‌شوند، مجبور به ترک وطن شده و برای افغانستان به مثابه‌ی فرارمغزها شمرده می‌شود. گرچند تا هنوز آمار دقیق این افراد که در صد روز پسین ترک کشور کرده اند، هنوز از سوی نهادی یا سازمانی ارایه نشده است، اما رقم درشتی را نشان خواهد داد.

برای کشوری چون افغانستان خیلی مشکل خواهد بود در عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف کاری و فکری، با چه و کدام هزینه‌یی دوباره کادرهای متخصص تربیه کند و چه زمانی شرایط دوباره مساعد خواهد شد که کسانیکه بنابر مجبوریت ترک وطن و سرزمین کرده اند، دوباره به سرزمین اصلی خود برگردند و در ساختارهای دولتی- خصوصی یا نهادهای دانشگاهی و پژوهشی شامل کار و مسوولیت گردند.

بحثی که ارایه‌ی پاسخ به آن مشکل چه که محال پنداشته می‌شود.

توجه: مسئولیت محتوای مقاله به عهده نویسنده می باشد. شبکه افغان دیاسپورا در قبال اظهارات نادرست در این مقاله مسئولیتی نخواهد داشت.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *