منع کار زنان و گستردگی فقر در افغانستان

0

س. شریفی

پس از سقوط کابل و وحشتی که در جامعه جاری شد، هزاران تن راه مهاجرت را در پیش گرفتند و تنها در امریکا به ۷۶ هزار تن شهروند افغان اسکان داده شد. حاکمیت طالبان زنگ خطری برای جامعه‌ای رو به انکشاف افغانستان، بخصوص برای زنان این مرز و بوم بود؛ که به صدا در آمد. از همان ابتدا این گروه دست به اقدامات و محدودیت‌های علیه زنان زدند و ابتدایی‌ترین حقوق آنان از ایشان گرفته شد.

این‌جا ما با زنان مصاحبه کرده‌ایم که در نظام پیشین نان‌آور خانه‌های شان بودند؛ اما اکنون دست به هر کاری برای یافتن لقمه نانی می‌زنند. یکی از بانوان نظامی د ر نظام پیشین که نخواست نامش گرفته شود از دغدغه‌های  زندگی خود برای ما می‌گوید، او که در بخش‌های انترپل و لوجستک وزارت داخله کار می‌کرد زندگی خود را در افغانستان خطرساز خوانده و می‌گوید که زندگی برای ما در افغانستان با چالش‌های زیادی روبه‌رو است. از یک طرف نگران امنیت خود و خانواده‌های خود می‌باشیم و از طرف دیگر غم یک لقمه نان زندگی را برای مان جهنم ساخته است.  او پس از سقوط کابل و هزاران غم و غصه برای پیدا کردن لقمه نانی، با پولی که از زمان جمهوریت برای خود ذخیره کرده بود یک تجارت کوچکی برای خودش راه‌اندازی می‌کند علاوه بر خودش برای چند زنی دیگر که سرپرستی خانواده‌های خود را به عهده داشتند نیز کار فراهم می‌نماید؛ اما این کار آنان نیز از سوی طالبان بسته می‌شود.

او می‌گوید که کار زنان از اساسی‌ترین نیاز در جامعه و شرایط فعلی کشور است. او ناامیدانه ادامه می‌دهد؛ اگر فقر بیش ‌تر از قبل شده؛ اگر گداها بیشتر‌تر از دیروز شده دلیل اساسی آن این است که زنان از کار محروم شده است. این نظامی پیشین به ما می‌گوید که منع کار زنان از سوی طالبان یک بحران جدی برای افغانستان است که این باعث گسترش بیشتر فقر، نادانی و بی‌سوادی در جامعه خواهد شد. به باور او یکی از اساسی‌ترین دلیل بحران اقتصادی در افغانستان فقدان علم و منع کار زنان از سوی گروه حاکم در افغانستان است.

طالبان از همان اول به قدرت در برابر زنان جبهه گرفته و در تازه‌ترین اقدام شان در ۲۶ سنبله ۱۴۰۰ وزارت امور زنان را به وزارت دعوت، ارشاد و امربه‌ معروف و نهی از منکر تغییر داد و طبق دستور آنان دختران از آموزش باز ماندند، این آغاز یک نبرد جدی با زنان شجاع افغانستان بود. جامعه مردسالار و زن‌ستیز افغانستان از نخستین روزهای تاریخ مشتی خاک بر سر زنان خود پاشیده و حق فریاد، کار و آزادی را از آنان سلب نمودند. زنان جامعه افغانستان اما زیر بار تمام ناملایمت‌ها، خشونت‌ها، تحقیر و توهین‌ها، میان جنگ، خون و وحشت سر به کف ایستادند و برای حقوق شان جنگیدند و این جنگیدن‌ها، مبارزات و ایستادگی همواره به خشونت کشیده شد؛ اما آنان صبورانه در دل سیاهی و ناامیدی به اجتماع قدم گذاشتند و خواهان حق، عدالت و برابری شدند. اکنون در دل تاریک یک جامعه که فقر دامن گسترانده و موج می‌زند طالبان با کار زنان به شدت سر ستیز گرفته و هر روز بیش‌تر از دیروز محدود می‌کند. زینب (مستعار) یکی دیگر از زنان افغانستان که با روی‌کار آمدن طالبان از وظیفه برکنار شده در گفت‌وگویش به ما می‌گوید که من در خیلی موارد زنانی را دیدم و شاهد بودم که به تنهایی تمام مصارف خانواده‌اش را پرداخت می‌کردند، حالا آنان و خودم که سرپرستی یک فامیل را به عهده داشتم چه کار باید بکنیم. او می‌گوید که طالبان وقتی کار زنان را محدود می‌کنند و یا به زنان اجازه کار نمی‌دهند کاش یک گزینه دیگر جاگزین این کار شان داشته باشند. زینب می‌گوید که خیلی از زنان شوهران شان را در جنگ از دسته داده و یا هم معیوب شده که توانایی کار را ندارند حالا هم که طالبان به زنان اجازه کار نمی‌دهند گرسنه که زندگی نمی‌شود، آنان چه باید بکنند. او همچنین می‌گوید که خیلی از زنان که قبلا با شوق به وظیفه می‌رفتند اکنون از روی ناچاری و برای پر کردن شکم بچه‌های شان دست به گدایی زده اند.

زینب به ما می‌گوید که اگر زنان خیلی شجاعانه عمل کنند و بخواهند برای خود کار و کاسبی درست کند هم در خیلی موارد با هزاران ترس و لرز از ایستگاه‌های طالبان می‌گذرند؛ چون آنان به زنان گیر داده و می‌گویند که محرم‌تان کجاست و آنان نمی‌توانند در برخی موارد به تنهایی جایی بروند و کار کنند. او با دنیای از گله و شکایت بغضش را بلعیده و ادامه می‌دهد که من از آینده‌ای این ممنوعیت‌ها، محدودیت‌ها  و مخالفت‌های طالبان با کار زنان سخت هراسانم. از دید او جامعه‌ای بدون زن، جامعه بی‌روح است و یک جامعه فلج؛ که نه به پیش‌رفت و شگوفایی می‌رسد و نه به آگاهی و آزادی. او در پاسخ به ما علت قیودات و سخت‌گیری طالبان برای زنان، بخصوص در زمینه‌ کاری را جهالت و ایده افراطی آنان را نسبت به دین می‌داند و می‌گوید که طالبان هنوز به این باور اند زنان باید در چهارچوب خانه بمانند و باید در انحصار مردان بوده و بردگی آنان را بکنند.

در همین حال، یکی دیگر از زنانی که در در یکی از ریاست‌های مبارزه علیه جرایم  سنگین در وزارت داخله نظام پیشین ایفای وظیفه می‌کرد از زندگی و مشکلات که فرا راه آنان قرار دارد برای ما قصه می‌کند. او که در یک خانه‌ای کوچک گیلی در یکی از مناطق دور افتاده کابل شب و روزش را می‌گذراند برای ما می‌گوید که وقتی کابل به دست طالبان سقوط کرد در تلاش برآمدم تا راهی برای رفتن پیدا کنم؛ اما موفق به رفتن نشدم. مجبور شدم از شهر دورتر بروم و زندگی پنهانی را ترجیح دادم تا مبادا خطری خانواده‌ام را تهدید کند. او که تمام مصارف و خرج و مخارج خانواده اش را تامین می‌کرد اکنون به پاک‌کاری خانه‌ها پرداخته و برای تامین مصارف شان زحمت می‌کشد.

زنان افغانستان که از آغاز تاریخ همواره قربانی خواست‌های مردانه شده، اکنون نیز با تسلط دوباره طالبان محدود شده، از ابتدایی‌ترین حقوق شان که همانا کار، آموزش و تحصیل است محروم شده و به گونه سیستماتیکی از جامعه حذف می‌شوند.

س. شریفی خبرنگار در کابل

یادداشت: مسئولیت محتویات مقاله به عهده نویسنده است. شبکه افغان دیاسپورا در قبال اظهارات نادرست در این مقاله مسئولیتی ندارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *