«گنجینهٔ سکوت»؛ مجموعه شعرهای فریبا نادری، شاعره افغان مقیم ویانا
فریبا نادری، نویسنده مجموعه شعر «گنجینه سکوت» در مراسم رونمایی کتابش در وین. عکس: @Wakeel Attock
اخیراً مجموعهای از سرودههای فریبا نادری، شاعره و بانوی فرهنگی افغان مقیم اتریش، با عنوان «گنجینهٔ سکوت» منتشر شده است. مرور چند صفحه از این اثر نشان میدهد که شعرهای او پژواک دردها، رؤیاها و ناگفتههای هزاران زن افغانستان است؛ ناگفتههایی که با زبانی روان و تصویری شاعرانه در قالب شعر ریخته شدهاند.
نام این مجموعه«گنجینهٔ سکوت»خود بر محتوای آن دلالت دارد؛ سکوتی که همچون عکسِ بیکلام، سرشار از معناست و هزاران روایت پنهان در دل دارد. همانگونه که شاملو میگوید: سکوت سرشار از ناگفتههاست.
در شعرهای نادری، رنجهای وطن، نابرابریها، تجربهٔ مهاجرت، زندگی در غربت و بیعدالتیهای ساختاری با زبانی ساده و تصویری روشن بازتاب یافته است. او خود در یکی از سرودههایش چنین مینویسد:
من به قصد شکوه از دنیا قلم برداشتم
در عبور واژهها از عشق کم برداشتم
تا گشودم دفتری از رازهای زندگی
هر ورق را با غم و اندوه و درد برداشتم
دم به دم در کوچههای خلوت و خاموش شب
در سکوت تلخ بیمهری قدم برداشتم
او در برابر تبعیض جنسیتی و محرومیت دختران از آموزش نیز چنین فریاد میزند:
جرم من زن بودن است و قفل بر لبهای من
من سکوت مطلق شبهای ظلمانیستم
هرچه کوشیدم کسی حاضر به درک من نشد
من شکار دام ملای پنجابیستم
بارها دورم نمودند از حریم جامعه
من ز حق محرومم و در خانه زندانیستم
اعتراض او به بیعدالتی همسایگان افغانستان نیز در شعرهایش منعکس است:
عجب ظلمی روا دیدی به ما همسایهٔ ظالم
جفاها را روا دیدی به ما همسایهٔ ظالم
تنم را پاره کردی چون نداری از خدا ترسی
شده با خون من دستت حنا همسایهٔ ظالم
مگر رونق ندادم خانهات را با دل زخمی
بهجای آن جزا دادی به من همسایهٔ ظالم
عشق به وطن در سرودههای او جایگاه ویژهای دارد؛ از جمله در این شعر:
بنازم لالهٔ سرخ مزارت، میهن ای میهن
به زیبایی فصل نو بهارت، میهن ای میهن
تن و روح تو زخمی گشته از دست فراموشی
نداری مرهمی، من شرمسارت، میهن ای میهن
ندارد ارزشی غربتنشینی عمر کوتاهم
چه زیبا بود بودن در کنارت، میهن ای میهن
«گنجینهٔ سکوت» بازتاب احساس وطندوستی، دردهای جامعه، و فریاد فروخوردهٔ زنان افغانستان است. انتشار این نخستین مجموعهٔ شعری را به نادری تبریک گفته و آرزومندیم شاهد آثار ادبی بیشتری از ایشان باشیم.
با احترام،
حفیظ خالد
نویسنده، شاعر و منتقد ، دیپلمات پیشین ، مقیم وین، اتریش
