آموزش دختران در افغانستان، بازی روی دست طالبان

0

س. شریفی

جغرافیای به نام افغانستان، با تاریخ پر تشنج و بالاترین آمار شلاق‌زدن‌ها، سرکوب‌گری و سایر رویدادهای پرخشم و نفرت علیه زنان در آن به ثبت رسیده است. زنان و دختران افغانستان با جسم سوخته و به شدت دردمندش و انگشتان ضعیف که بند بند شان زخم‌های انتحاری کاج و موعود را دارد و شاید هنوز زخم آخرین انتحاری را با خود حمل می‌کنند؛ اما ثابت کرده اند که تشنه‌ای علم‌ و آموزش‌اند. اکنون به صراحت می‌توان ادعا کرد که دختران افغانستان، در جامعه‌ای کاملا مردان و زن‌ستیزانه نقش خیلی برجسته‌ای را بازی می‌کنند. آموزش دختران در افغانستان یک بحث کاملا جنجالی و یک تصمیم ظاهرا سختی را برای حاکمان فعلی دامن زده است. به باور خیلی‌ها آموزش دختران در افغانستان، بازی روی دست و سیاست طالبان است. پس از سقوط دور اول حاکمیت طالبان در افغانستان زنان و دختران تلاش کردند و از جهت‌های مختلف وارد میدان شدند، توانستد به مدارج بالای علمی و تحصیلی دست یابند. آنان از هر جهت حضور و نقش فعال خود را در جامعه ثابت کردند. دختران که سال‌ها از کسب آموزش محروم مانده بودند، با شوق تمام به آموزش پرداخته و به دانش‌گاه‌ها راه یافتند.

 ۲۰ سال زنان جنگیدند و شانه به شانه‌ای مردان راه رفتند، تلاش کردند، به آموزش و تحصیل پرداختند، ثابت کردند در جامعه حق برابر با مردان دارند؛ اما اکنون گروهی به شدت افراطی نبض جامعه را در دست گرفته، تعلیم، تحصیل و آموزش را به نحوی فرهنگ غربی‌ها تلقی می‌کنند. گروهی با ایده و منطق جنگ وارد جامعه شده، حرف شان، تیر و تفنگ است و منطق شان، منطق جنگ و زورگویی. به باور منتقدان، منطق جنگ و یک سیاست دروغ هیچ‌گاه نمی‌تواند یک جامعه را منسجم کرده و در درون ملت به سرنوشتی جمعی، خوشبخت و یک پارچه منتهی کند. جهان هم‌دست با طالبان چنان به کام سیاست فرورفته که نه ناله‌ها و فریادها را می‌شنوند و نه دردها را حس می‌کنند.

ناله‌های که عقده می‌شوند، عقده‌هایی که بغض و بغض‌هایی که در گلو گیر می‌کنند. این سرنوشت دختران افغانستان پس از محروم شدن از آموزش است. دختران دانش‌آموز در افغانستان با گلوی پر بغض و ناله‌های سنگین گویا هیچ امیدی برای بودن ندارند؛ اما هنوز به امید روزنه‌ای دست و پا می‌زنند تا باشد از این وارونه قدم بیرون نهند. آنان که شهامت آفریدند در کوچه کوچه کابل صدا بلند کرده و برای اخذ حق مشترک‌شان سکوت نکردند؛ اما چه بسا که گلوله‌ها چرخیدند و ناله‌ها خشکیدند؛ اما قلم جایش را به تفنگ نداد و هنوز قدرت قلم استوار است.

 این‌جا مریم برای ما از خودش قصه می‌کند. او خوشبین است که دوباره مکاتب به روی دختران باز شوند تا آنان بار دیگر به جای کارهای شاقه به آموزش رو بیاورند. او که متعلم صنف یازده‌هم در لیسه زینب کبرا بود می‌گوید: ما را ناخوانده فارغ دادند؛ ولی دل‌خوشی ما این است که برای سایر دختران پس از مدت‌ها انتظار دوباره مکاتب باز شود. او امیدوار است که طالبان مثل سال گذشته نکنند. مریم که خودش پس از محروم شدن از آموزش به دکان‌داری رو آورده می‌گوید: ما با وجود تمام محدودیت‌ها و سخت‌گیری‌های طالبان مجبوریم به تلاش برای رسیدن ادامه دهیم و مبارزه کنیم. او همچنین می‌گوید: با آن‌که ما حجاب را رعایت می‌کنیم طالبان باز هم به ما می‌گویند که باید حجاب رعایت شود و حتا صورت دختران معلوم نشود. او در اوج از اندوه به ما می‌گوید: من بدترین حالت را تجربه می‌کنم وقتی می‌بینم دختران در سایر کشورها به مکتب می‌روند، برای زندگی خود تصمیم می‌گیرند؛ ولی دختران افغانستان از ابتدایی‌ترین حق خود که آموزش است، محروم اند.

 اکنون به سراغ مکتبی می‌رویم که طی مدتی که طالبان دروازه‌های مکاتب را به روی دختران بستند، آنان به تدریس دختران ادامه داده‌اند. در پس کوچه‌های خاک خورده‌ای کابل زمانی‌که امیدها به تاریکی می‌گرایید؛ اما ما نهایت تلاش خود را کردیم تا بتوانیم جلو این نا امیدی را بگیریم و زیر چتر هزاران گپ و ترس به آموزش دختران پرداختیم و به تدریس دختران تا صنف دوازده ادامه دادیم. مدیر مسئول این مکتب خصوصی به ما می‌گوید: منع آموزش دختران یک چیز کاملا غیرقابل پیش‌بینی بود؛ اما ما توانستیم در این مدت که تمام دروازه‌های مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم بسته بود با یک سلسله تغییرات به کار خود ادامه دهیم.

مدیر مسئول این مکتب خصوصی همچنین گفت: در افغانستان دختران  بیش‌تر از پسران تلاش می‌کنند و درس می‌خوانند، آنان همیشه تلاش کرده‌اند تا از محرومیتی که سال‌ها دامن‌گیر آنان بود از آن عبور کرده و از ناحیه‌ای که متضرر شده بودند، آن را جبران کنند. او می‌افزاید: دختران افغانستان تلاش براین داشتند و دارند که هم‌گام با مردان در پیش‌رفت جامعه سهم بگیرند. او محروم شدن دختران از آموزش را سرکوب‌گری و از بین بردن روحیه دختران از یادگیری دانسته و می‌گوید: طالبان قصد سلب انگیزه دختران از آموزش را دارند. او در بازگشایی مکاتب دخترانه از سوی طالبان تردد دارد و توقع او اقدام جدی وزارت معارف طالبان در زمینه‌ای آموزش دختران است و امیدوار است دختران دوباره بتوانند به آموزش باز گردند. مدیر مسئول این مکتب خصوصی با ابراز خوش‌بینی به ما می‌گوید: طالبان با هر شرط و شرایطی که بگوید ما حاضریم بپذیریم. او در پاسخ به ما می‌گوید که ما اقدام بر این کرده‌ایم در صورت‌که طالبان با تدریس مردان به دختران مخالفت کنند ما استادان زن را استخدام کنیم و تاکنون نیز این کار را کرده‌ایم. او همچنین می‌گوید: این احتمال هم وجود دارد که طالبان شبیه سال قبل در همان روز اول بازگشایی مکاتب از تصمیم خود برگردند و ما باز با وجود تمام سختی‌ها در نظر داریم به درس‌های خود برای دختر خانم‌ها ادامه دهیم و در صورت‌که شرایط خیلی برای آموزش دختران از سوی طالبان سخت شود ما ناچار خواهیم شد که در این وضعیت بد اقتصادی مردم به درس غیر حضوری که همان درس آنلاین می‌شود رو بیاوریم؛ اما خوش‌بین به این هستیم که طالبان اجازه دهند دختران به مکتب باز گردند.

او در پاسخ به ما در مورد واکنش مدیران و مسئولان مکاتب به خاطر سکوت شان در قبال دانش‌آموزان دختر، مکاتب دولتی را محکوم کرده و سکوت آنان را بی‌مسئولیتی شان در قبال سرنوشت دختران افغانستان می‌داند. او می‌‌گوید: سال قبل وقتی طالبان اعلامیه صادر کردند که دختران نمی‌توانند به درس حاضر شوند مکاتب دولتی هیچ‌گونه واکنشی در این مورد از خود نشان ندادند. پیشنهاد من به مکاتب این بود که نباید تسلیم این تصمیم شویم؛ اگر متحد بمانیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ اما متاسفانه به پیشنهاد من توجهی صورت نگرفت و من به تصمیم خود متعهد ماندم و به تدریس دختران بالاتر از صنف ششم ادامه دادم و در این جریان که ما به دختران درس می‌دادیم دوبار طالبان آمدند و برای ما گفتند شما به دختران تدریس می‌کنید و ما انکار کردیم.

به باور او دلیل حساسیت و مخالفت طالبان در آموزش دختران نوعی باج‌گیری از جهان است و او تعهدات طالبان در قبال آموزش دختران را یک بازی پنداشته و می‌گوید: طالبان ثابت کرده‌اند که به تعهدات شان عمل نمی‌کنند.

در همین حال، روشن، یکی از معلمان در کابل نیز می‌گوید: جای بسیار خوشحالی است که دختران بتوانند به درس باز گردند. او دلیل مخالفت شدید طالبان به آموزش دختران را ضعف طالبان پنداشته و می‌گوید که طالبان در بین خود به تفاهم نمی‌ر سند. به باور او نیز یکی از دلایل مخالفت طالبان به آموزش دختران باج‌گیری از جامعه‌جهانی بوده می‌تواند؛ وگرنه طالبان هیچ دلیل موجه برای این کار شان ندارند.

این در حالی است که از زمان روی‌کار آمدن طالبان در افغانستان، این گروه به دانش‌آموزان دختر بالاتر از صنف ششم اجازه رفتن به مکاتب را ندادند که این دستور طالبان با واکنش‌های جهانی همراه شد و مقام‌های کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از طالبان خواستند که از تصمیم شان منصرف شوند؛ اما مقام‌های طالبان اعلام کردند که هیچ چیزی نمی‌تواند آنان را از تصمیم شان منصرف کنند؛ اما اکنون برخی گزارش‌های تایید نشده‌ای وجود دارد که این گروه به یک توافق نسبی رسیده‌اند و احتمال این وجود دارد که در سال جدید تعلیمی این گروه به دختران اجازه دهند به مکاتب باز گردند. به باور برخی از دانش‌آموزان و معلمان پادزهری حالت موجود صرف با تحرک سرتاسری ممکن است در غیر آن صورت برای هر مرحله و طرح سیاسی جدید، مقاومت برای بقا اشتباه است.

س. شریفی خبرنگار در کابل

یادداشت: مسئولیت محتویات مقاله به عهده نویسنده است. شبکه افغان دیاسپورا در قبال اظهارات نادرست در این مقاله مسئولیتی ندارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *