مکاتب دخترانه چرا بسته است؟!
نگارنده: ت.ت.ش
تصحیح و ویرایش:ع.ن.ش
در حالیکه در گوشه خانه ام نشسته ام و دارم موهای دخترک خورد سالم را شانه زده میبافم ، به آینده این اطفال معصوم فکر میکنم.واقعا به کدامین گناه آینده این فرشتگان معصوم به بازی گرفته شده است؟! جرم اینها چیست؟! سیلی از جوابهای گنگ و مبهم در ذهنم هجوم میاورد َ به راستی علل اصلی بسته بودن مکاتب دخترانه در این حکومت چیست؟! در این نوشته سعی میکنم اندکی نگاهی به این علل و ریشه های آنها بندازیم.
آنهایکه دوره اول امارت طالبانی را به خاطر می آورند، میدانند که در آن زمان نیز طالبان مکاتب دخترانه را تا امر ثانی بسته بود و چه بسا اگر حوادث یازده سپتامبر در آنسوی جهان اتفاق نمی افتاد و پای آمریکا و ناتو به افغانستان باز نمیشد ،این امر ثانی تا سالهای سال دوام میکرد زیرا اصولا حلقه ی قدرت در رژیم طالبان که ندافان رشته های فکری آن شبکه مخوف اند، به تحصیل و تعلیم زنان باورمند نبودند و نیستند. این حلقه ی کمتر شناخته شده که مدیریت فکری ماشین جنگی طالبان را نیز برعهده دارد تحصیل و تعلیم عصری برای دختران را غیر ضروری دانسته ، دروازه های مکاتب دخترانه را همچون درهای فتنه و فساد میبینند و طبعا بسته بودن آنها را معادل بسته بودن درهای عیاشی و فساد می آنگارند.
از طرفی از دیر باز خیلی از مردان از استقلال فکری و مالی زنان هراسیده اند و کوشیده اند تا جلو این امر گرفته شود. زنان مستقل و مایه دار هرگز فرمانبرانی خوبی نبوده اند استقلال مالی و ثبات و دانش ذهنی که هر دو ستونهای سازنده شخصیت یک انسان است همواره از طرف مدعیان دینی مورد حجمه قرار گرفته اند و برای اینکار سفسطه های دینی هم تراشیده اند.
حقیقت امر این است که طالبان به عنوان یک نیرو رادیکال و فوق مذهبی هرگز به زنان به عنوان یک بخشی مهم و سازنده از جامعه نگاه نکرده و نمیکنند ازدید این گروه زن فتنه و عورت حساب میشود. نگاه زن فتنه آور بوده صدایش عورت و فتنه انگیز است. طالبان نیک میدانند که زنان باسواد و روشن را نمیشود به سادگی زنان بی سواد و قانع قریجات ، مجاب به خود سانسوری و خود کمتر انگاری کرد. انها به تجربه دریافته اند که سواد زن پایه های قدرت تک جنسیتی این گروه را می لرزاند. زنان با سواد دنبال حق و حقوق شان خواهند رفت انها را نمیشود به چند کلمه عربی نامفهموم سرجای شان نشاند و قانع کرد. زن با سواد به طبع زحمات که میکشد دنبال همسری و هم پایه گی با مردان است که این برای نیروهای تند رو و خشک مغز چون طالبان قابل قبول نیست و بیشتر از هر چیزی برای اینها غیر قابل قبول است.از سوی دیگر کم کاری ها و کج رفتاری های بعضی از زنان در دوره جمهوریت، هیزم سوخت برای این تنور وحشت و تبعیض شده اند چنانچه تا کسی بر طالبان اعتراض میکند فورا از این زنان یاد میکنند و سیاه کاری های آنها را مثال میزنند تا چهره های تاریک خویش را پشت این مثال های پنهان کنند و خود شان را حق به جانب نشان دهند.
اگر بخواهیم بصورت خلاصه به این سوال پاسخ دهیم که چرا طالب از سواد زنان وحشت دارد ، به این مهم میرسیم که :
اساسا در دنیایی که طالب در ذهنش خودش دارد و به دنبال ساختن آن است ، جای کاری برای مردن غیر ملا نیست چه برسد به زنان! مگر طالب چه کدام برنامه مترقی و مدون برای ساختن کشور دارد تا بر اساس آن نیاز به نیروی کار متخصص زنان و مردان داشته باشد؟!
کشوریکه طالبان در ذهن دارد و از آن به عنوان مدینه فاضله شان یاد میکنند ، شبیه دهکده کوچکی است که چند مشر و ریش سفید دارد که به کمک ملا صاحب قریه ، آنرا اداره میکنند. در این جامعه مردان گوش میدهند و پای منابر ملا ها نشسته با حسرت های جانسور به کلمات عربی ملا صاحب سر تکان داده و گاهی اشک میریزند.. پنچ وقت از خانه شان بیرون شده مسجد میروند تا بساط منبر ملا صاحب گرم باشد و بعد دوباره به خانه برمیگردنند در این جامعه زنان جای کار ندارد و اصلا جای کاری وجود ندارد .. با تصور این مدل از زندگی قریه نشینی و بدوی ، رهبران طالبان نیازی به تحصیل زنان حس نمیکنند و آنرا امری عبث و بیهوده می انگارند!
از طرف دیگر ، طالبان باید بر سر رقابت با دیگر نیروهای تندرو اسلامی که در گوشه کنار افغانستان وجود دارند ، نهایت تمدن ستیزی و زن ستیزی خودشان را به نمایش بگذارند تا همچنان بتوانند قبله آمال و مرجعی برای این گروه ها باقی بماند و علیه حکومت شان قیام و دسیسه نکنند..
کما اینکه اگر طالب به سمت مدنیت و ترقی حرکت کند رقیبان شان که سایر گروه های تند رو و زن ستیز اسلام گرا هستند ، جای این گروه را خواهند گرفت و طالبان از این نکته بشدت هراس دارند.
در نتیجه میشود گفت : طالبان هرچند ممکن است تعداد اندکی از آنها به دنبال باز کردن مکاتب دخترانه باشند اما در شرایط کنونی توان اینکار را ندارند و در حقیقت حاضر نیستند این قربانی را بدهند و خودشان را از چشم افراد تند رو و زن ستیز داخل گروه شان و سایر گروه های اسلام گرا بندازند و اقتدار و حکومت شان را به خاطر رو به رو سازند.
رهبران این گروه ترجیح میدهند زنان و دختران افغانستان را قربانی کنند تا قدرت شان حفظ شود.
بیوگرافی نویسنده متن:
نگارنده به اسم مستعار ت.ت.ش خودش را معرفی میکند زاده ولایت فراه درغرب افغانستان بوده دوران کودکی و نوجوانی اش را در زادگاهش سپری کرده است. در رشته قابلگی تحصیلاتش را به پایان رسانده است و بعد ازبه قدرت رسیدن طالبان مثل سایر زنان کشور مجبور به خانه نشینی شده است. هر چند نویسنده حریفی نیست ولی به حکم وجدان و برای آینده دختران کشور دست به قلم برده میخواهد صدای زنان و دختران ستم دیده کشورش باشد.