نگاهی به جنگهای چند بعدی و استراتژیهای پاکستان در افغانستان
امام الدین همدرد
جنگها در طول تاریخ، همیشه وجود داشته و با ایجاد تکنالوژی جدید، نحوهی جنگیدن و تاکتیکهای جنگی تغییرکرده است. همچنین امروز در جهان، از جنگ به شکل پیچیده و چند بعدی استفاده میشود- جنگ با استفاده از مفاهیم اقتصادی، مذهبی و جنگ برای بدست آوردن اراضی. جنگ در دو حالت میتواند رخ دهد یکی برای بدست اوردن مفاهیم ذکر شده و دوهم برای حفظ دست آورده ها. تونی بلیر، نخست وزیر پیشین بریتانیا، یکی از نخستین رهبران جهان بود که تعریفی جدید از جنگ ارایه کرد. او در یکی از سخنرانیهای مشهور خود در ۱۹ مارچ ۱۹۹۹ در جلسه کلب اقتصادی شیکاگو در بارهی جنگ کوسوگو گفته بود: ʺامروز ما برای اراضی نمیجنگیم، ما برای حفظ ارزشهای خود میجنگیمʺ که محقیقین جهان این بیانیه را نحوهای از آغاز تعریف یک جنگ مدرن و دکتورین نظامی جدید در جهان میدانند.
پاکستان از بدو تاسیس درسال ۱۹۴۷ تا اکنون، باعث ایجاد مشکلات و خشونتهای جدی در افغانستان شده است و میشود. موقعیت جغرافیایی پاکستان، باعث قطع ارتباط مواصلاتی افغانستان با بحر هند شد. یکی از استرایژی ها متقاله پاکستان با هند تضعیف نگهداشتن افغانستان است. این دیدگاه در شکل دهی پالیسیهای خارجی و امنیتی پاکستان، نقش اساسی میکند. افغانستان که در زمان تاسیس پاکستان از سوی محمدظاهر بهشکل نظام شاهی اداره میشد، در حال رشد اقتصادی و ایجاد سیستمهای جدید شهری، زراعتی و ترانزیتی بود که کشور نوپای پاکستان با قطع راه مواصلاتی از طریق بحر هند، باعث کندی پیشرفت پلانهای شاهی شد. مشکلات مرزی و قطع راه ترانزیتی افغانستان از سوی پاکستان، باعث شد که دولت افغانستان سه بار رسما به ملل متحد شکایت کند و یک بار هم موضوع پشتونستان در شورای امنیت سازمان ملل مورد بحث قرار گرفت. در سالهای بعد، زمانی که سردار محمد داوود، موضوع پشتونستان را در سرخط مشی سیاست خارجی خود قرار داد، پاکستان مانع انتقال اموال تجاری افغانستان از طریق خاک آن کشور گردید. درسالهای دهه ۷۰ میلادی، پاکستان به ناراضیان دولت افغانستان پناه داده و ایشان را تشویق به برداشتن اسلحه برضد نظام افغانستان ساخت که سبب بهوجود آمدن شورش مسلحانه برضد حکومت سردار محمد داوود گردید. بعد از آن دولت پاکستان با ایجاد گروههای مختلف برای گرفتن کنترول افغانستان، فعالیتهایش را همچنان ادامه داد و آخرین تیر آنها که کشور ما را نشانه گرفت، ایجاد گروه طالبان و دایش میباشد که هنوز هم برای پیشبرد منافع خویش در افغانستان، از آنها استفاده میکند. دولت پاکستان در طول دو دهه گذشته، دو نوع سیاست (مداخله) در افغانستان داشته است. اول مداخلات مستقیم یا آشکارو دوم مداخلات غیرمستقیم یا پنهان که قرار ذیل شرح میگردنند.
مداخلات مستقیم یا آشکارː
سیاست مداخله مستقیم یا آشکار پاکستان خود به دو دسته تقسیم میشود که عبارت اند از
الف: سیاست مداخله اقتصادی از طریق قطع راههای اکمالاتی به افغانستان و جلوگیری از صادرات
افغانستان به جهان و هدفگیری مراکز اقتصادی کشور با استفاده از تروریزم. به گونهی مثال، از حمله بر مارکیت مرکزی قندهار، حمله بر کابلبانک در ننگرهار، حملات تروریستی بر هوتل صافی در کابل و حمله بر فابریکهی جوسسازی در پلچرخی میتوان به عنوان نمونه یاد کرد.
ب: سیاست مداخله نظامی از طریق ایجاد جبههی مستقیم جنگی در افغانستان با استفاده از نامهای القاعده، طالبان، حقانی و غیره.
مداخلات پنهانی (سیاست پشت پرده)ː
سیاست پنهانی یا پشت پرده پاکستان همچنان به سه دسته تقیسیم میشود که عبارت اند از
الف: جنگ تبلیغاتی علیه هر نظام افغانستان بر سر اقتدار در داخل افغانستان با استفاده از نام دین مقدس اسلام و تفرقه اندازی میان اقوام در افغانستان.
ب: ایجاد نمودن ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با ماموران بلندرتبهی دولت افغانستان و استفاده ازآنها در نفوذ کردن بر پالیسیهای کابل و استفاده از آنها برای گردآوری اطلاعات.
ج: تبلیغات سوء علیه هر نظام برسراقتدار افغانستان در سطح بینالملل به خصوص در جهان اسلام، خاصتا جهان عرب.
بعد از سالهای ۱۹۹۰هنگامی که یک بار دیگر منفعتگیری منطقهای میان کشورهای منطقه آغاز گردید، پاکستان در استراتژی خود تجدید نظر کرد. چون پاکستان قبلا برای از دست ندادن خط دیورند تلاش میکرد، بعد از سالهای ۱۹۹۰ مطمین گردید که دیگر هیچگاهی افغانستان توانمندی دوباره گرفتن خاکهای آنسوی دیورند را نخواهد داشت، آنگاه به بسترسازی برای ایجاد یک حکومت دست نشانده در کابل آغاز کرد تا این حکومت، دست نشانده پالیسیهای استراتژیک منطقهای پاکستان را تعقیب کند.
هند و پاکستان دشمنان تاریخی یک دیگر اند. هند از سالها۱۹۷۰ الی سالهای ۲۰۰۰ میلادی یکی ازسریعترین رشد اقتصادی جهان را داشته و به یک قدرت بزرگ اقتصادی در جهان مبدل شده است که این موضوع باعث نگرانی جدی پاکستان گردیده است. پاکستان بخوبی میداند که دیگر توان مقابله با هند را به تنهایی ندارد بناءً همیشه کوشیده است که افغانستان را نیز تحت سیطرهی خود داشته باشد، تا از خاک آن، منابع انسانی، منابع زیرزمینی و همچنان موقیعت ستراتیژیکش برضد هند استفاده کرده و بهخوبی بتواند با حریف خود مقابله کند. همچنان امروز پاکستان از نحوهی جدید جنگ؛ یعنی جنگ نرم که نفوذ کردن به پالیسیهای کشورها به نفع خود است نیز، استقاده میکند.
افغانستان و پاکستان در ظرف ۵۳ سال گذشته، درگیر یک نوع جنگ بهخاطر امتیازگیری از همدیگر بودهاند که اکثرا نیروها و حلقات مشخص به نمایندگی از پاکستان، جنگ نیابتی را تحت نامهای مختلف به پیش بردهاند که افغانستان در این جریانات، تنها در حالت مدافعه از خود بوده است و هیچگاه قدرت تعرضی را بر پاکستان بهطور مستقیم نداشته است.
از نقطه نظر استراتژیک، پاکستان در سه جبهه با افغانستان در حالت جنگیدن است:
۱- جبهه نظامی: با ایجاد و حمایت مستقیم از تروریزم بینالمللی و گروههای شورشی در داخل خاک افغانستان تهدید آنی و جدی امنیتی را متوجه افغانستان ساخته و حتا نظام برسراقتدار را از پا درآورده اند.
۲- جبهه دیپلوماتیک: پاکستان در پهلوی مشتعل ساختن جنگ آتشین در جبهه نظامی، هم زمان کانالهای دیپلوماتیک با افغانستان و دیگر کشورهای جهان را فعال نگهداشته است تا از مزایا و حمایت جهانی که به افغانستان مبذول میگردد نیز، برای کشورش بهرهگیری کند. هر چند در این مورد پاکستان چندان موفق نبوده اما توانسته است که سالانه بیش از سه میلیارد دالر از امریکا بهنام مبارزه با تروریزم بهدست آورد که یک بر سه این پول را به خاطر ترویج تروریزم در منطقه و متباقی را جهت تجهیز نظامی در تعلیمات و تسلیحات وسایل و تکنالوژی جدید استفاده میکند.
۳- جبههی انسانی: پاکستان در این جنگ، از مهاجرین و سایر افغانهایی که بنا بر عوامل مختلف در آن کشور مستقر شدهاند، استفاده ابزاری میکند که در این جبهه بزرگترین موفقیت را پاکستان داشته است. مثلا طلاب مدارس که برای فراگیری علوم دینی مجبور شدهاند به پاکستان بروند، اردوی پاکستان با استفاده از عملیاتهای روانی در مدارس دینی برایشان ذهنیت سیاسی داده و با پرورش دادن انگیزهی جنگی در وجود آنان، افرادی را که زودتر اغفال میشوند، از میانشان انتخاب و به جبههی جنگ معرفی میکنند تا به آنها تعلیمات نظامی داده شود و جهت اجرای عملیاتهای انتحاری و تعرضی در خاک افغانستان آماده گردند. راپور ها نماینگر آن است که بیش از میلیون ها مهاجر افغان هنوز هم در خاک پاکستان زندگی میکنند و پاکستان از آنها نیز به عنوان حربهی فشار برضد افغانستان استفاده کرده و میکند.
بعد از جنگ ویتنام، یک جنرال امریکایی نوشته بود که ما در ویتنام۱۰ سال جنگ نکردیم، بلکه جنگ یکساله را ده بار تکرار کردیم. و همین چنین افغانستان در یک جنگ مداوم استراتیژی سیاست پنهانی پاکستان تحت نام ها مجاهدین ، طالبان ، دایش و غیره و غیره مشغول بوده و میباشد. بازی ها اخیر را که پاکستان به راه انداخته یک بخش از استراتیژه جنگ پنهانی و تحت سلطه نگهداشتن افغانستان میباشد. پاکستان مییخواهد وانمود کند که شکار تروریزم شده و حمایت ها اقتصادی جهان را به خود جذب نماید و نظام برسراقتدار افغانستان را زیادتر ضیف نموده و استراتیژی ها خود را در منطقه خوبتر و آسانتر عملی نماید.
توجه: مسئولیت محتوای مقاله به عهده نویسنده می باشد. شبکه افغان دیاسپورا در قبال اظهارات نادرست در این مقاله مسئولیتی نخواهدداشت.